رود خاموش

ساخت وبلاگ

سلام ،چطوری خوبم ...چقدر تلخ و بی روح شده این روزهاواژه ها ، جمله ها و چقدر سخت شدهوقتی می پرسی ،،،چطوری،،بگویم ،،فدای تو ،،مبهم و تاریکسردرگم و سردهم چو نهری یخ زده گوشه ی این واژه ها یخ بسته ام ،،،،،دوباره ،، سر درد و سر گیجه،،،، نوشته شده توسط نیما در ساعت 21:7 | لینک  |  رود خاموش...ادامه مطلب
ما را در سایت رود خاموش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mrodekhamosh2a بازدید : 1 تاريخ : سه شنبه 11 بهمن 1401 ساعت: 3:09

مرا امشب 

هوای تو 

بی خواب کرده

سرم روی زانو 

دلم حیران و سرگردان 

و خیال مست تو 

مرا امشب ویرانه  کرده 

کجایم در خیال 

و کجایم در فراق 

این ندانم های شیرین 

مرا امشب 

دیوانه  کرده 

،،،،،،،،،،،،،

رود خاموش...
ما را در سایت رود خاموش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mrodekhamosh2a بازدید : 39 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 2:59

نمیدونم   کجای یک زنده بودن بی معنی ایستاده امو یا کجای یک زنده بودن ....قدم میزنم نه آسمان دیگر مفهمومی دارد و نه زمین مهری گنگ و سردرگم پر از شک های کال و نارس و نامید در وارونه هایی که خواستن بود و رود خاموش...ادامه مطلب
ما را در سایت رود خاموش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mrodekhamosh2a بازدید : 36 تاريخ : پنجشنبه 6 تير 1398 ساعت: 8:16

با همه تلخی هایت و ناسازگاری هایت  و بی رحمی هایت از ان روز  تا اکنون  من زنده ام هر چند بی رمق  هر چند دل سرد  هر چند نا امید  اما هنوز نفس می کشم  و به روزهای کودکی . که نه کودکی بود و  جوانی . که نه جوانی بود و امروز . که نه امروز است و فردا هم که ... می خندم تلخ. من به تو اهای دنیا  با این تن رنجور و دل زخمی  هر صبح که چشمان م باز می شود نیشخند می زنم از سر ... نوشته شده توسط نیما در ساعت 23:13 | لینک  |  رود خاموش...ادامه مطلب
ما را در سایت رود خاموش دنبال می کنید

برچسب : تولد, نویسنده : mrodekhamosh2a بازدید : 45 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 6:49

می زنم به جاده هایی که روزی بوی تو را داشت.. عشق اسمانی ما جرآتی پر از صدا داشتمی زدیم به فال حافظ به امید لطف خواجهخواجه از لطف و کرامت غزلی پر از دعا داشت. پا به پای لحظه ها بود لحظه ترنم عشق. عشق اسمانی ما شاخه ای گل از خدا داشت. حرف حرف دل غزل بود غزلی برنگ مهتابغزل نگاه مستت سبدی گل از وفا داشت. عطر لبخند تو میشد گل و گلپونه ی احساس. دل بی تاب و عاشق فرصتی برا رها داشت. زه بس این پای خسته رفته در کوی خیالت بگسسته بند از بند چه بگویمت چه ها داشت. شرح ان رونق بازار دگر از خیال پرسمخبر از پژمردن گل دل خونین صبا داشت میشود دل به خدا داد دور از این مردم بی عارسخن از خامی دل هست دل من هنر کجا د رود خاموش...ادامه مطلب
ما را در سایت رود خاموش دنبال می کنید

برچسب : غزل, نویسنده : mrodekhamosh2a بازدید : 62 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 6:49

چقدر غم انگیز است داستان شهری که 

مردمان اش خوابند و چراغ هایش بیدار !

رد پای م را بردار ای افسونگر بی تاب . ای باد 

شهر خالی ست از بیداری 

از مهربانی 

از ادمی 

از افسوس ! 

خواب حاکم کوچه های بی عابر است 

چشم بر هم بگذار 

بیدار ها می میرند

رود خاموش...
ما را در سایت رود خاموش دنبال می کنید

برچسب : خواب میبینم در کنارتم,خواب می بینم شهرام صولتی,خواب میبینم صولتی,زیاد خواب می بینم,چرا زیاد خواب می بینم,من هنوز خواب میبینم,پری در خواب می بینم,خواب تو را میبینم,من زیاد خواب می بینم,زندگی رو خواب می بینم, نویسنده : mrodekhamosh2a بازدید : 184 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 6:56